یکی بود یکی نبود

من بودم و او بود و اعتماد

ما بودیم و پیمان و قسم

با هم نبودیم اما بودیم با هم

معصوم بود معصومیت نبود

ما بودیم و حرفهای نگفته ی زیبا ،رازهای پنهانِ پیدا

او من می شد.من اومی شدم.

نقشها را بازیچه کرده بودیم ….

قرار رفتنمان شد آخر بودن

تا آخر بودن قرار گذاشته بودیم اما …

****

حیف!

حقیقت نبود بینمان

دل بازی بهانه ی یافتن حقیقت !

حقیقت آمد .زشت بود

قصر ظاهر اعتماد فرو ریخت

حبابی بر آب بود

حرمت هم با آن شکسته شد

معصومیت از دست رفت

من هم شکستم

او هم …

از هم گسستیم و گسسته شد حرمت

حالا

یکی هست یکی نیست

یکی ماند یکی نماند

یکی شکست یکی …..

من دلتنگ روزهای بیخبری و سادگی

اوماند و من رفتم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, |